Write For Us

Social

  • جامعه شناسی مهاجرت ایرانیان به بلژیک

     کتاب بررسی جامعه شناختی مهاجرت

     ایرانیان به کشور بلژیک، مهاجرت ناخواسته» نوشته نادر وهابی توسط انتشارات فروغ در کلن آلمان به چاپ رسید. کتاب با یک مقدمه، سه فصل و یک فرهنگ نامه مهاجرت در 198 صفحه در بهمن ماه 1390 (دسامبر 2011) انتشار یافته است. چکیده ای به سه زبان فرانسوی، انگلیسی و 

    فارسی به پایان کتاب افزوده شده است.

    اصل کتاب در ماه مه 2011 به زبان فرانسه توسط انتشارات ارمتان در پاریس با عنوان زیر به چاپ رسیده بود که توسط نریمان آشنا به فارسی ترجمه شده است:

    در دوره های مختلف تاریخی، مهاجرت ایرانیان به کشورهای اروپایی انگیزه های متفاوت داشته است اما به وضوح می توان دلایل تجاری و آموزشی را نخستین تکانه های مهاجرت ایرانیان به این کشورها برشمرد. مهاجرت ایرانیان به اروپا پدیده ای مدرن و امروزی محسوب می شود که عمدتا در سده بیستم گسترش یافته است هر چند که خاستگاه اصلی آن به آغاز برقراری مناسبات دیپلماتیک میان ایران و کشورهای اروپایی در سده های گذشته و مشخصا با بلژیک در سده نوزدهم باز می گردد. این کشور کوچک اروپای غربی مقصد اصلی مهاجرت ایرانیان نبوده است اما در دو برهه مهم تاریخی به یکی از مقاصد اصلی مهاجرت ایرانیان تبدیل می شود. وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 (1979 میلادی) و وقوع جنگ عراق با ایران در سال 1359 (1981 میلادی) از جمله عوامل بنیادی تسریع مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور بودند. این دو عامل، انگیزه های مهاجرت ایرانیان را که 


    در این میان، آنچه که جایگاه بلژیک را به عنوان یک کشور مقصد مهاجرت ایرانیان برجسته می سازد نقش ناخواسته آن در مهاجرت ایرانیان بوده است. یک دگرگونی مهم تاریخی- حذف روادید ورود ایرانیان به بوسنی به عنوان یک کشور نوبنیاد اروپایی که از خاکستر ستیزه های خونین قومی سربرآورده بود- درهای مهاجرت را به روی آن دسته از ایرانیانی گشود که به دلایل مختلفی چون احساس عدم امنیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا مذهبی در پی ترک دیار و خروج از کشور بودند. برای بسیاری از این ایرانیان، بلژیک مقصد اصلی آنها نبود بلکه عوامل دیگری چون همسایگی آن با کشوری چون انگلستان از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان به این کشور بوده است. از اینجاست که مهفوم بنیادی کتاب نادر وهابی یعنی « مهاجرت ناخواسته» شکل می گیرد و او بر بستر این مفهوم است که می کوشد روند مهاجرت ایرانیان را در چارچوب جامعه شناسی مهاجرت مورد بررسی قرار دهد. پرداختن به این مفهوم تازه در مطالعه جامعه شناختی مهاجرت ایرانیان به بلژیک  که بین دسامبر 2008 تا ژوئیه 2010 با همکاری دانشگاه لی یژ صورت گرفته است، نویسنده را در بطن زندگی ایرانیان مهاجر قرار داده و موجب ارتباط نزدیک او با آن ها در انجام پژوهش میدانی اش شده است. پژوهش او پیش از هر چیز بر محور گفت و گوها با این مهاجران،38 نفر، و ثبت و بازنگاری سرگذشت ها و سیر مهاجرت ایشان استوار بوده است. برپایه چنین پژوهش های میدانی است که او توانسته زمینه های تاریخی مهاجرت ایرانیان به بلژیک، قوس مهاجرت ایرانیان، دلایل و انگیزه های مختلف آن، شیوه ها و روش های 
    انجام مهاجرت، چگونگی ورود به بلژیک و چند و چون استقرار ایرانیان در این کشور و وضعیت کنونی آنها و خصوصیات نسل جوان آن را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.پیش از انقلاب به حوزه های تجارت و آموزش محدود مانده بود گسترش بخشیدند و به آن رنگ و بوی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دادند.

    برخی از نقاط قوت این کتاب موضوع پژوهشی تازه آن، اتکای نویسنده به پژوهش میدانی، روزآمد بودن موضوعات بررسی شده، ومهم تر از همه بررسی های آماری دقیق و موشکاف آن برای دست یابی به آمار دقیق جمعیت مهاجران ایرانی بلژیک است که انجام آن خالی از دشواری های پژوهشی نبوده است. نگاه علمی و عاری از پیش داوری مولف نسبت به موضوعات پژوهش خود که طیف وسیعی از ایرانیان از اقشار مختلف اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد از جمله دلایل دیگری است که به این پژوهش اعتبار می بخشد. ارتباط عینی  و رو در روی نویسنده با موضوعات پژوهش خود که از جمله ویژگی های مصاحبه های علمی است و همچنین کسب اعتماد ایشان سبب شده است که کتاب از حالت خشک علمی یا پژوهش آماری صرف خارج شده و در لحظاتی بار عاطفی و انسانی مصاحبه ها خواننده را در لایه های فرامتنی پژوهش فرو برد. این مصاحبه ها که برخی از آنها با چهره های شناخته شده سیاسی و دست اندرکاران اداری نظام پیشین ایران صورت گرفته ارزش های تاریخی بالایی به کتاب می بخشد و زوایای ناگفته ای از تاریخ معاصر ایران را روشن می سازند.

    نریمان آشنا

    برای خرید کلیک کنید

     

    Read more
  • جشن فروردین و فروردگان

    فروردین از ریشه فرور و فرورد است که از یک واژۀ پارسی باستان به ما رسیده: در سنگ نبشتۀ بهستان (بیستون) داریوش بزرگ یکی از هماوردان خود را به نام فراورتی Faravarti یاد کرده.

     دومین پادشاه ماد نیز فرودتی نام داشته و پدر دیاکو سردودمان پادشاهان ماد هم که در 713ق.م به تخت شاهی جلوس کرد همین نام را داشته، فرودتی با واژۀ اوستائی فروشی Farvashi و پهلوی فروهر Farvahr برابر است. در اوستا فروشی یکی از نیروهای نهانی است که پس از درگذشت آدمی با روان و دین از تن جدا گشته به سوی جهان مینوی گراید. هیأت واژۀ (فروردین) از هیأت اوستائی در حالت اضافه در جمع مؤنث اتخاذ شده، چه در اوستا این ترکیب همیشه با واژۀ اشاون ashâvan آمده به معنی فرودهای پاکان، فروهرهای نیرومند پارسیان ـ بنابراین در کلمۀ فارسی (فروردین) مضاف‌الیه آنکه (پاکان) باشد افتاده است.

    اما فروردگان مرکب است از همان فرورد و گان پسوند نسبت و اتصاف. این لغت به جشن ویژۀ ارواح در گذشتگان اطلاق می‌شده و آن هنگام نزول فروهران است از آسمان برای دیدن بازماندگان. نظیر آن در دیگر ادیان کهن و نو نیز دیده می‌شود و آن را (عید اموات) گویند. در نزد هندوان ستایش نیاکان (پیتارا Pitara) شباهتی به این جشن ایرانی دارد ـ رومیان نیز ارواح مردگان را به نام Manes خدایانی به تصور درآورده فدیه نثار آنان می‌کردند و معتقد بودند پس از آنکه تن به خاک سپرده شد، روان به مقامی ارجمند خواهد رسید، از این‌رو در گورستان‌ها، در ماه فوریه جشنی برای مردگان برپا می‌کردند و فدیه می‌دادند. بعضی مدت جشن فروردگان را پنج روز و برخی ده روز دانسته‌اند. این عید که اکنون پارسیان هند آن را «مقتات» می‌نامند در ایران به نام فروردگان و فروردیگان و معرب آنها فروردجان و فروردیجان از لغات پهلوی فردگان و پردگان و پردجان و به اصطلاح ادبی فروردکان نامیده شده و ریشۀ آنها از لغت اوستائی فرورتی و فروشی است که در بالا گذشت.

    بنابر مشهور، این عید ده روز بوده که در اصل عبارت بوده است از پنج روز آخر ماه دوازدهم با پنج روز الحاقی اندر گاه و در اواخر عهد ساسانیان و همچنین نزد اغلب زرتشتیان قرون نخستین اسلام پنج روز آخر ماه آبان با پنج روز اندرگاه که پس از آخر آبان می‌آمده است. از خود اوستا مستفاد می‌شود که این عید از زمان قدیم ده روز بوده است چه در «یشت 13 بند 49» مدت نزول ارواح را ده روز می‌شمارد ولی معذلک ممکن و بلکه محتمل است هنگامی که خمسۀ مسترقه در جلو دی ماه بوده پنج روز پایان اسفندارمذ، یعنی از 26 تا 30 آن ماه عید بازگشت ارواح به منازل خودشان بوده است و چون خمسه را بعدها به آخر اسفندارمذ نقل کردند بعضی چون فروردگان را در واقع آخرین پنج روز قبل از فروردین می‌دانستند همان خمسه را فروردگان شمردند و برخی دیگر بنابر همان سنت جاری قدیم پنج روز آخر اسفندارمز را فروردگان گرفتند و عاقبت چنان‌که بیرونی نوشته: «از آنجا که این ایام در آئین مذهبی اهمیت بسیار داشته و از زرتشتیان نمی‌بایست فوت شود عمل به احتیاط کردند و هر دو پنج روز یعنی همۀ ده روز را جشن گرفتند.»

    فروردگان که در پایان سال گرفته می‌شد ظاهراً در واقع روزهای عزا و ماتم بوده نه جشن و شادی، چنان‌که بیرونی راجع به همین روزهای آخر سال نزد سغدیان گوید: «در آخر ماه دوازدهم (خشوم) اهل سغد برای اموات قدیم خود گریه و نوحه‌سرائی کنند چهره‌های خود را بخراشند و برای مردگان خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها گذارند و ظاهراً به همین جهت جشن نوروز که پس از آن می‌آید روز شادی بزرگ بوده (علاوه بر آنکه جشن آغاز سال محسوب می‌شده).»

    کلمۀ جشن هم که در این اصطلاح به کار رفته با (یشتن) پهلوی و (یزشن) پازند و (یسنا) و (یشت) اوستائی از یک ریشه و به معنی نیایش و ستایش و مجازاً برپا داشتن آئین و رسوم و تشریفات (اعم از سوگ و سور) است.

    در داستانهای ملی فردوسی که بدون شک مواد شاهنامۀ خود را مع‌الواسطه از خداینامک و دیگر کتب و رسایل پهلوی اتخاذ کرده، و بکار می برد.

     

    Read more
  • روز جهانی نوروز

    مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۸ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامه‌ای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب مادهٔ ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان روز جهانی نوروز به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد، طی این اقدام که برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی به‌عنوان یک مناسبت بین‌المللی به رسمیت شناخته شد.

    قطعنامه نوروز به ابتکار نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد و با همکاری جمهوری آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان آماده و به مجمع عمومی سازمان ملل ارایه شد،  ضمن اینکه ۳ کشور هند، آلبانی و مقدونیه نیز در روز رای‌گیری به کشورهای تهیه‌کننده این قطعنامه پیوستند. 

    در اطلاعیه دفتر روابط عمومی مجمع عمومی سازمان ملل آمده‌است که امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در ایران، افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای آسیای میانه و قفقاز، در منطقه بالکان، حوزه دریای سیاه و خاورمیانه آغاز فصل بهار را با سنت باستانی عید نوروز که تاکیدی است بر زندگی در هماهنگی و تعادل با طبیعت، جشن می‌گیرند. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد، توصیف شده‌است. 

    پیشتر و در تاریخ ۸ مهر همین سال عید نوروز به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشری، در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل، یونسکو، به ثبت رسیده بود.

     

    بندهای این قطعنامه 

    این قطعنامه در ۱۷ بند مقدماتی و ۵ بند اجرایی تنظیم شده‌است، که بندهای اجرایی آن به این شرح می‌باشد:

    شناسایی ۱ فروردین برابر با ۲۱ مارس به عنوان روز بین‌المللی نوروز
    استقبال از تلاش کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند در جهت حفظ و توسعه فرهنگ و سنت‌های نوروزی
    تشویق دیگر کشورها به آگاه‌سازی در مورد نوروز و سازماندهی مراسمی در بزرگداشت نوروز به طریق مقتضی
    درخواست از کشورهایی که نوروز را گرامی می‌دارند برای پژوهش پیرامون تاریخ و سنت‌های نوروزی با هدف انتشار آگاهی در مورد میراث نوروز در میان جامعه بین‌المللی
    دعوت از کشورهای علاقمند، نظام ملل متحد، کارگزاری‌های تخصصی ملل متحد به‌ویژه یونسکو، صندوق‌ها و برنامه‌های ملل متحد، سازمانهای بین‌المللی و منطقه‌ای و سازمان‌های غیردولتی برای شرکت در مراسم نوروزی  

     

     

    Read more
  • گاه‌شماری جلالی و ایرانی

    گاه‌شماری جلالی، دقیق‌ترین تقویم هماهنگ با سال اعتدالی و مبنای گاهشماری ایرانی از قرن پنجم خورشیدی بدین سو است.

    گاه‌شماری جلالی در راستای اصلاح و محاسبه دقیق گاهشماری ایرانی و درپی گاه‌شماری یزدگردی بوجود آمد. بی توجهی به اجرای کبیسه گیری گاهشماری یزدگردی از سال ۳۷۵ یزدگردی (۱۰۰۶ میلادی) تا اوایل دوران جلال‌الدوله ملک‌شاه سلجوقی موجب شده بود، نوروز هجده روز نسبت به زمان واقعی جابجا شود. و اعتدال بهاری بجای اول فروردین با نوزدهم فرردین منطبق شود. از این رو با حذف هجده روز آغاز فروردین و اعمال آن بعنوان کبیسه در پایان سال ۴۴۷ یزدگردی و قرار گرفتن موقعیت ورود خورشید به نقطه اعتدال بهاری در سرآغاز سال، گاهشماری جلالی شکل گرفت. گاهشماری جلالی را در هماهنگی با سال اعتدالی دقیق‌ترین گاهشماری جهان دانسته‌اند. در برابر تقویم اروپایی که در هر ۳۳۲۰ سال یک روز خطا دارد.، گاهشماری جلالی در هر ۱۰ هزار سال یک ثانیه خطا دارد.

    گاهشماری جلالی توسط عده‌ای از ریاضی دانان ایرانی از جمله ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازنی، ابومظفر اسفزاری، ابوعباس لوکری، محمد بن احمد معموری، میمون بن نجیب واسطی، ابن کوشک بیهقی مباهی و در رأس آنان حکیم عمر خیام در ۳ رمضان ۴۷۱ هجری قمری تدوین شد. کار تدوین این تقویم در دورهٔ جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی با فرمان خواجه نظام‌الملک و محل رصد آن شهرهای اصفهان (پایتخت سلجوقیان)، ری و نیشابور ذکر

    Read more
  • Iranian calendars

    The Iranian calendars also called Persian calendars (Persian: Taqwime Fārsi‎ Gāhŝomāriye Irāni) are a succession of calendars invented or used for over two millennia in Greater Iran. One of the longest chronological records in human history, the Iranian calendar has been modified time and again during its history to suit administrative, climatic, and religious purposes.
    The modern Iranian calendar (Solar Hijri calendar (SH)) is now the official calendar in Iran and Afghanistan. It begins on the vernal equinox as determined by astronomical calculations for the Iran Standard Time meridian (52.5°E or GMT+3.5h). This determination of starting moment is more accurate than the Gregorian calendar as far as predicting the date of the vernal equinox is concerned because it uses astronomical calculation rather than mathematical rules.[1] but requires consulting an astronomical almanac.
    Its years are designated AP, short for Anno Persico. The Iranian year usually begins within a day of 21 March of the Gregorian calendar. To find the corresponding year of the Gregorian calendar, add 621 or 622 (depending on the time of the year) to a Solar Hijri year. A short table of year correspondences between the Persian and Gregorian calendars is provided below.


    Ancient calendars
    Although the earliest evidence of Iranian calendrical traditions is from the second millennium BC, predating the appearance of the Iranian prophet Zoroaster, the first fully preserved calendar is that of the Achaemenids. Throughout recorded history, Persians have been keen on the idea and importance of having a calendar. They were among the first cultures to use a solar calendar and have long favoured a solar over lunar and lunisolar approaches. The sun has always been a symbol in Iranian culture and is closely related to the folklore regarding Cyrus the Great himself.

    Read more
  • Amoo Norooz

    Amu Nowruz or Amoo Norooz (Persian: عَمو نوروز‎) is the "Uncle" of Norooz, the Persian New Year.

    Along with his side-kick Hajji Firuz, Amoo Norooz ushers in the spring time every year according to Persian tradition. On the eve of spring equinox, when the Persian New Year is celebrated, Amoo Norooz brings children gifts, much like his Western counterpart Santa Claus. Along with Amoo Norooz and Haji Firooz, the Persian New Year mythical characters include Naneh Sarma, sometimes called Lady of the Cold Spells, or Grandma Frost.
    Haji Firooz is the announcer of Norooz's arrival while Amoo Norooz is more of a respected—almost always older—character who gives the gifts of Norooz. Haji Firooz is young, playful and clownish, dancing, chanting, and playing his tambourine to bring good cheer. Amoo Norooz, on the other hand, is more of a wise historical presence who passes the old story of Norooz to the young, thus giving the occasion the respect it deserves. Also, Haji Firooz demands Aidee while Amoo Norooz is the giver.
    The first time the character of Amoo Norooz was animated outside of Iran was in 2005, in the cartoon Babak and Friends - A First Norooz.

     

    Read more
  • Nowrūz

    Nowrūz (Persian: نوروز‎, IPA: [nouˈɾuːz], meaning "[The] New Day") is the name of the Iranian/Persian New Year in Iranian calendars and the corresponding traditional celebrations. Nowruz is also widely referred to as the "Persian New Year".
    Nowruz is celebrated and observed by People of Iran, Afghanistan, Tajikistan and the related cultural continent and has spread in many other parts of the world, including other parts of Central Asia, Caucasus, South Asia, Northwestern China, the Crimea and some groups in the Balkans.

    Nowruz marks the first day of spring and the beginning of the year in the Persian calendar. It is celebrated on the day of the astronomical Northward equinox, which usually occurs on March 21 or the previous/following day depending on where it is observed. As well as being a Zoroastrian holiday and having significance amongst the Zoroastrian ancestors of modern Iranians and Afghans. it is also celebrated in parts of the South Asian sub-continent as the new year. The moment the Sun crosses the celestial equator and equalizes night and day is calculated exactly every year and Iranian families gather together to observe the rituals.

    Originally being a Zoroastrian festival, and the holiest of them all, Nowruz is believed to have been invented by Zoroaster himself, although there is no clear date of origin. Since the Achaemenid era the official year has begun with the New Day when the Sun leaves the zodiac of Pisces and enters the zodiacal sign of Aries, signifying the Spring Equinox. Nowruz is also a holy day for Sufis, Ismailis, Alawites,Alevis, Babis and adherents of the Bahá'í Faith.
    The term Nowruz in writing first appeared in Persian records in the 2nd century AD, but it was also an important day during the time of the Achaemenids c. 548–330 BC), where kings from different nations under the Persian empire used to bring gifts to the Emperor, also called King of Kings (Shahanshah), of Persia on Nowruz. The significance of Nowruz in the Achaemenid empire was such that the great Persian king Cambyses II's appointment as the king of Babylon was legitimized only after his participation in the New Year festival (Nowruz).

    The UN's General Assembly in 2010 recognized the International Day of Nowruz, describing it a spring festival of Persian origin which has been celebrated for over 3,000 years.[25][26] During the meeting of The Inter-governmental Committee for the Safeguarding of the Intangible Heritage of the United Nations, held between 28 September – 2 October 2009 in Abu Dhabi, Nowrūz was officially registered on the UNESCO 

     

    Read more
  • فلسفه نوروز از دیدگاه دکتر علی شریعتی

    از : زنده یاد دکتر علی شریعتی
    سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملی است،‌جشن ملی را همه می‌شناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا می‌شود و هر ساله از آن سخن می‌رود. بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌اید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر نوروز را خود مکرر نمی‌کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملال‌آور است و بیهوده؛ “عقل” تکرار را نمی‌پسندد؛ اما “احساس” تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است، طبیعت را از تکرار ساخته‌اند؛ جامعه با تکرار نیرومند می‌شود، احساس با تکرار جان می‌گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن، طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست‌اندرکارند.
    نوروز که قرن‌های دراز است بر همة جشن‌های جهان فخر می‌فروشد، از آن رو “هست” که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب، و جوشِ شکفتن‌ها و شور زادن‌ها و سرشار از هیجانِ هر “آغاز”.
    جشن‌های دیگران، غالباً انسان‌ها را از کارگاه‌ها، مزرعه‌ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغ‌ها و کشتزارها، در میان اطاق‌ها و زیر سقف‌ها و پشت درهای بسته جمع می‌کند: کافه‌ها، کاباره‌ها، زیرزمینی‌ها، سالن‌ها، خانه‌ها … در فضایی گرم از نفت، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ و آراسته از گل‌های کاغذی، مقوایی، مومی، بوی کندر و عطر و … اما نوروز دست مردم را می‌گیرد و از زیر سقف‌ها، درهای بسته، فضاهای خفه، لای دیوارهای بلند و نزدیک شهرها و خانه‌ها،‌ به دامن آزاد و بیکرانة طبیعت می‌کشاند: گرم از بهار، روشن از آفتاب، لرزان از هیجانِ آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از:
    “بوی باران، بوی پونه، بوی خاک،
    شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک” …
    نوروز تجدید خاطرة بزرگی است: خاطرة خویشاوندی انسان با طبیعت. هر سال، این فرزند فراموشکار که،‌ سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته‌های پیچیدة خود، مادر خویش را از یاد می‌برد، با یادآوری‌های وسوسه‌آمیز نوروز، به دامن وی باز می‌گردد و با او، این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می‌گیر: فرزند، در دامن مادر، خود را بازمی‌یابد و مادر،‌ در کنار فرزند، چهره‌اش از شادی می‌شکفد، اشک شوق می‌بارد، فریادهای شادی می‌کشد؛ جوان می‌شود، حیات دوباره می‌گیرد. با دیدار یوسفش بینا و

    Read more
  • جشن زرتشتی فروردگان

    نوروز در ایران باستان
    مردم بابل از دوران‌های بسیار قدیم، روز اول سال را، عموماً در اعتدال بهاری (۲۱ مارس) جشن می‌گرفتند. این زمان اول بهار و آغاز فصل نو است، زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می‌شود، در حقیقت آغاز سال نو بود. از لوحه‌ها چنین بر 

    می‌آید که این جشن تقریباً از ۲۳۴۰ سال، پیش از میلاد، شناخته شده بود
    قدمت نوروز در ایران
    آرتور کریستن سن، ایرانشناس نام‌دار دانمارکی نوشته‌است، سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ‌نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد)، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌است. از جشن نوروز در اوستا و ادبیات اوستایی هیچ نام برده نشده‌، چنانکه از مهرگان نیز اشارتی نیست. در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان که تحت تأثیر تمدن آسیای صغیر و سرزمین‌های مدیترانه ای قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز می‌شد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده‌است. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است.

    استاد مهرداد بهار با نظریهٔ وامگیری عید نوروز ایرانیان، از بین النهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشته‌است، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار می‌شده‌است. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته می‌شده‌است. به اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمی‌شود، چون یک عید ملی محسوب می‌شده و اوستا یک کتاب دینی است و

    Read more
  • عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف

    1 )عدد هفت در قديم: مردم بابل عدد هفت را مقدس مي شمردند، طبقات آسمان و زمين و سيارات هفت بوده است، ايام هفته هفت روز است. 
    2 )هفت از نظر مذاهب: به عقيده هندي ها در آئين برهما، انسان هفت بار مي ميرد. عروس و داماد بايد هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم مي خورند. در آئين زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگير تا نسلي بر جهان بماند.  
    -  هفت در آئين مسيح: هفت معجزه، از 33 معجزه را مسيح در انجيل ذکر کرده است، در انجيل از هفت روح پليد صحبت شده است، به نظر فرقه کاتوليک، هفت نوع شادي و هفت غسل تعميد وجود دارد.  
    -  هفت در اسلام: آسمان هفت طبقه دارد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را ديد که گفتند هفت سال خشکسالي و هفت سال فراواني مي شود. جهنم هفت طبقه دارد. گناهان اصلي هفت عدد است. پيش از اسلام در بين اعراب، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامي نيز چنين است. هفت نفر قاري قرآن معروف بودند، هفت بار شستن اشيا» ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نيز مذکور است. 
    3 ) هفت در تصوف: هفت وادي سلوک در تصوف معروف است: 1-طلب، 2-عشق، 3-معرفت، 4-استغنا، 5-توحيد، 6-حيرت، 7-فنا. مولوي مي گويد: هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم يک کوچه ايم  
    4 ) هفت در تاريخ: همراهان داريوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالاي آرامگاه داريوش، هفت نقش ملاحظه مي شود. جنگ هاي هفت ساله در زمان لوئي يازدهم واقع شد. اژدهاي هفت سر معروف است. هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبديل شدند و هفت خوان رستم و اسفنديار معروف است.  
    5 ) معابد هفت طبقه: در بابل و آشور هر معبدي هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام يکي از سيارات و هفت رنگ بود (سرخ، سيمين، سفيد، سياه، ارغواني، آبي و سبز). حصار اکباتان هفت ديوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد.

     

    هفت سین به چه معناست ؟

    - به طور مقدمه باید دانست که عدد "هفت" نزد ایرانیان قدیم مقدس بود و به خاطر ستارگان هفتگانه یعنی « زهره ، مشتری ، عطاد ، زحل ، مریخ ، زمین و خورشید » عدد هفت را گرامی می داشتند. نیاکان ما که زرتشتی بودند ، اعتقاد داشتند که عقل مقدس یعنی " اهورامزدا " که به او "سپند مینو" نیز می گفتند ، شش وزیر بزرگ به نام "امشاسپندان" دارد که یعنی مقدسان جاویدان و این شش امشاسپند با "سپندمینو" تشکیل (هفت سپند) می دهند.

    علت این که هفت سین به راستی هفت سین است ، اشاره به هفت "امشاسپند" است و چون کلمه "سپند" با سین شروع می شده ، روی این اصل به علامت آن هفت مقدس جاودانی ، چیزهائی در نظر گرفته شده که هم با حرف سین شروع شده باشند و هم مورد استفاده مثبت بشر واقع شوند.

    عدد هفت در فرهنگ ملل مختلف:

    -عدد هفت در قدیم : 
    مردم بابل عدد هفت را مقدس می شمردند ، طبقات آسمان و زمین و سیارات هفت بوده است ، ایام هفته هفت روز است. 

    -هفت از نظر مذاهب:
    به عقیده هندیها در آئین برهما انسان هفت بار می میرد . 
    عروس و داماد باید هفت قدم به اتفاق هم بردارند. هفت قدم جلو رفته و قسم می خورند ، در آئین زرتشت هفت فرشته مقرب وجود دارد. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند.

    -هفت در آئین مسیح : 
    هفت معجزه ، از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است ، در انجیل از هفت روح پلید صحبت شده است ، به نظر فرقه کاتولیک ، هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد.

    -هفت در اسلام: 
    آسمان هفت طبقه دارد . فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید که گفتند هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی می شود. جهنم هفت طبقه دارد . گناهان اصلی هفت عدد است . پیش از اسلام در بین اعراب ، هفت بار طواف دور کعبه مرسوم بوده و در سنت اسلامی نیز چنین است . هفت نفر قاری قرآن معروف بودند ، هفت بار شستن اشیاء ناپاک و قرار گرفتن هفت عضو بدن هنگام نماز نیز مذکور است .

    -هفت در تصوف : 
    هفت وادی سلوک در تصوف معروف است 1) طلب ، 2)عشق ، 3)معرفت ، 4) استغنا ، 5)توحید ، 6) حیرت ، 7)فنا ، مولوی می گوید:

    هفت شهر عشق را عطار گشت ......... ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

    -هفت در تاریخ : 
    همراهان داریوش با خود او هفت نفر بودند، در نقش رستم در بالای آرامگاه داریوش ، هفت نقش ملاحظه می شود . جنگهای هفت ساله در زمان لوئی 11 واقع شد. اژدهای هفت سر معروف است . هفت پسر گشتاسب به هفت راهزن تبدیل شدند و هفت خوان رستم و اسفندیار معروف است. 

    -معابد هفت طبقه: 
    در بابل و آشور هر معبدی هفت طبقه داشت و هر طبقه به نام یکی از سیارات و هفت رنگ بود (سرخ ، سیمین، سفید، سیاه، ارغوانی، آبی و سبز). حصار اکباتان هفت دیوار داشت و آرامگاه کورش هفت پله دارد.

    -سفره هفت سین:
    در کشورهای مختلف هفت سین‌های متفاوتی پهن می‌شود، حتی در برخی از نقاط ایران و دیگر کشورها به جای هفت سین، هفت شین پهن می‌کنند، سفره هفت سینی که امروزه بیشتر مرسوم است داری هفت مورد از چیزهای مانند:

    • سبزه : نماد خرمی و نو زیستی 
    • سرکه : نماد شادی ( میوه درخت تاک در ایران میوه شادی خوانده میشد ) 
    • سمنو : نماد خیر و برکت 
    • سیب : نماد مهر و مهرورزی 
    • سیر : نگهبان سفره ( در اکثر فرهنگ های آریائی برای سیر نقش محافظت کننده از شر قائل بودند ) 
    • سماق: نماد مزه زندگی 
    • سنجد : نماد حیات و بزر حیات 
    • سپند : (اسفند)


    در سفره مرسوم است، میوه، گل، شیرینی‌های سنتی، ماهی قرمز، سبزی خوردن، کتاب آسمانی، دیوان شاعران و آینه، قرار دهند.

     

    Read more

Latest Articles

Most Popular

  • Sridevi
    Sridevi
    Sridevi Kapoor(born 13 August 1963, knownmononymouslyasSridevi),is anIndianfilm actresswhowas born to Ayyapan and Rajeswari....
  • Googoosh
    Googoosh
    Faegheh Atashin(Persian:Fāeqe Ātaŝin‎,Azerbaijani:Faeqeh Atashin, born on 5 May 1950 inTehran), alsoknown by her stage...
  • The Rise of Automated Trading Systems in Oil Markets
    The Rise of Automated Trading Systems in Oil Markets
    Automated trading systems (ATS) have revolutionized the way oil is traded, offering speed, efficiency, and reduced human error....
  • Amanda Seyfried
    Amanda Seyfried
    Amanda Michelle Seyfried(/ˈsaɪfrɛd/born December 3, 1985) is an American actress and model. She began her career as a child...
  • Adele
    Adele
    Adele Laurie Blue AdkinsMBE(born 5 May 1988), better known simply asAdele, is an English singer, songwriter, musician,...